آرتین خان خان ایران

آرتین خان در تاریخ ۸۹/۴/۸ در صبح قشنگ یک روز تابستانی پا به دنیا و دنیای قلب ما گذاشت

آرتین خان خان ایران

آرتین خان در تاریخ ۸۹/۴/۸ در صبح قشنگ یک روز تابستانی پا به دنیا و دنیای قلب ما گذاشت

آرتین و خاله ناناش


امروز خاله نانا اومده بود به من و آرتین سر بزنه.

آرتین رو شستم و نیم ساعتی بازش گذاشتم تا یه کمی بدون پوشک حال کنه٬ خداییش انقدر میخنده و خوشحاله که دلم نمیاد پوشکش کنم.

خاله نانا کنارش نشست و منم فرصت رو غنیمت دونستم و رفتم سراغ ظرف شستن.

یه صدای خیلی خیلی آروم میگفت سما٬ بیا.

منم فکر کردم اتفاق مهمی نیافتاده و با حوصله دستامو شستم و خشک کردم و رفتم تو اتاق.

دیدم ب.ل.ه٬ خاله نانا با چهره‌ای خسته ولی با حوصله گوشه‌های دشک آرتین رو بالا گرفته و هیچی نمیگه! گفتم چی شده٬ گفت هیچی انگار یه کمی پیف کرده٬ ب.ل.ه درست بود آرتین خان ج.ی.ش زده بود. وای که کاش بودین و قیافه نانا رو میدیدین٬ قربونش برم که ما رو خیلی دوست داره ... خداییش بعد از یک روز کاری و خسته کننده میاد دیدن من و آرتین و واقعا تو این شرایط جای بس تقدیر داره ...  دوستت داریم سمانه جوووووونمون

نظرات 1 + ارسال نظر
لیلا 1389/07/12 ساعت 09:34 ق.ظ http://niniye-naze-ma.blogfa.com/

مرسی سما جون که به وبلاگ آرتین من سر زدی

آرتین نازت رو بجای من ببوس

ایشالله نامدار و سلامت باشه همیشه عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد