آرتین خان خان ایران

آرتین خان در تاریخ ۸۹/۴/۸ در صبح قشنگ یک روز تابستانی پا به دنیا و دنیای قلب ما گذاشت

آرتین خان خان ایران

آرتین خان در تاریخ ۸۹/۴/۸ در صبح قشنگ یک روز تابستانی پا به دنیا و دنیای قلب ما گذاشت

اولین خسارت/ سومین دندون


آرتین خان ما اولین خرابکاری سال 90 رو با ضرری بالغ بر 130 تومان روی دست ما گذاشت
بلللله. ایشون ال سی دی لپ تاپ بنده رو با خونسردی هر چه تمام تر دور از چشم ما شکونده بود.
و ... از اونجایی که لپ تاپ بنده جزو پیشکوستان عرصه تکنولوجی به حساب می اومد 2 هفته ای طول کشید تا قطعه اش پیدا بشه و دل ما رو از تنگی نجات بده

وای که اگه این کامپیوتر و مهم تر از اون اینترنت از زندگی حذف بشه آدم دق میکنه!!!
(جا داره اینجا از دوست جون ناناجون که کلی تو دردسر افتادن تشکر کنیم)
اول از همه:
 آرتین عسل سومین دندونش رو که میشه دندون بالایی درآورد (مبارک باشه گل پسرم) هورا هورا


دوم از همه واااای از دست این هوا که حال و هوای پارسال رو که آرتین مامان تو شکمم بود رو تداعی میکنه و یه جور دلشوره و استرس بهم وارد میشه


سوم کارهای جدید آرتین خان
در 9 ماه و 10 روزگی


این روزها سوپ و فرنیش رو سفت تر درست میکنه و سیب رنده میکنم میدم و پوره سیب زمینی رو که اصلا نمیخورد با کلی تلاش به خوردش میدم و سرلاک گندم و خرما هم براش گرفتم که کم و بیش میخوره. از اونجایی که دکترش ایران نیست همچنان قطره ویتان بهش میدم امیدوارم میزان آهنش کم نباشه.

هر جا بنده میرم به پاچه های شلوار بنده آویزون میشه میگه ما..ما..

یه شب مامان نسرین دست دستی رو به آرتین یاد داد و از اون شب آرتین راه به راه دستای کوچولوش رو به هم میزنه. حتی چند روز پیش صبح ساعت 7 از خواب پریده و تلوتلوخوران نشسته و چشاشو بسته و دست دستی میکنه

عشقش به حمام کردن بیشتر شده و تا صدای آب رو میشنوه انقدر جیغ میزنه و بی قراری میکنه که مجبور میشیم به یه آب تنی تن بدیم

عاشق گشت و گذار شده و دیروز غروب انقدر نق زد تا بنده رو مجبور کرد شال و کلاه کنیم و با کالسه بریم خونه نسرین جون. جالبه که آرتین خان لم داده بود تو کالسه و عین این پیرمردها آسمونو نگاه میکرد و زیر لب آوازی بود که زمزمه میشد!

همه جارو میگیره و بلند میشه می ایسته و با کلی احتیاط سعی میکنه دوباره به جای اولش برگرده و بشینه. (احتیاطش منو کشته)

فقط و فقط زمانی که میشونمش تو صندلی غذاخوری و میذارمش جلوی تی وی وقت میکنم به کارهام برسم وگرنه همش باید دراختیارش باشم و باهاش بازی کنم

ماشالا باهوش تر و کنجکاوتر شده و همه چی رو از جلوی دستش جمع کردم. ولی کنار گذاشتن بعضی وسایل به خاطر ضروری بودنشون امکان پذیر نیست.
نظرات 8 + ارسال نظر
فروغ 1390/01/27 ساعت 11:17 ق.ظ http://fkh1983.blogfa.com

سلام
عیدتون مبارک
وای کی میشه کیان من هم بدنیا بیاد و منم بیام از کارهاش بنویسم
ان شاء الله که گل پسرت صد و بیست ساله بشه

سلام به آرتین جون و مامان سماش کجایین بابا تو نی نی وبلاگ دنبالتون میگشتیم تو آسومنا(بلاگ اسکای)پیداتون کردیم. سال نوتون هم مبارک.به ما هم سر بزنید

سلام.ممنون که به وب پسرم سر زدی خاله سما جون.جواب:آره تو نی نی وب که بودی همیشه سر میزدم و منتظر خبر های داغ از آرتین خان بودم واز همون جایی که اینترنت ما با وجود adsl سرعت لاکپشتی داره و دائم dc میشه نمدونم که نظراتم ثبت میشده یا نه.در مورد زمان زایمان هم چون من میخوام سزارین بشم احتمالا تاریخ ۱ تا ۱۰ خرداد بستگی داره به تکمیل شدن ریه نی نی.بازم تشکر.بای

مریم 1390/01/29 ساعت 10:17 ب.ظ

سلام سلام سما خانوووووووووم . بابا دلمون تنگ شده بود . اووووووووووه ماشاالله چه پیشرفت هایی آرتین خان کرده !! سیاوش که همچنان تنبل دسته اوله !!! بارک الله به آرتین خان زرنگ . خوب کردی اومدی اینجا . به آرتین خان هم بسپر دیگه خسارتهای کمر شکن نزنه من چند وقته اینترنت ندارم و الان هم قرضی اومدم . اینترنتم که وصل شد مفصل وبگردی میکنم . راستی سیاوش جدیدا اصلا غذاهای خودشو با قاشق نمیخوره ولی همه چی را با دست سر سفره بهش میدم و با اشتها میخوره . عجیب شده بچم

سلام سما جونم خوبی؟
یه وقت فکر نکنی بی معرفت بودما
می دونی چند بار توی اون وبلاگ آرتین واست پیام گذاشتم و آخرش هم نفهمیدم که ارسال شد یا نه ؟؟؟؟
آخیش راحت شدما
خوب شد برگشتی اینجا. خیلی بد بود لون یکی یا باز نمی شد یا نمی شد نظر داد و کلی ایراد دیگه
من که اصلا خوشم نیومد ازش
آرتین خان من چطوره ؟ خاله قربونش برههههههه
ماشا اله مردی شده واسه خودش
آریا دو هفته دیگه شش ماهش تموم می شه و فعلا غلت زدن رو یاد گرفته ولی باید هی یادش بیارم که بلده غلت بزنه و غلت بزنه
بهش فعلا حریره بادام و فرنی می دم
قراره پوره رو شروع کنم
دوستت دارم

مهرنگار 1390/01/30 ساعت 05:04 ب.ظ

سلام سما جون
نمی دونستم تازه اومدی اینجا دوباره اونجا برات نظر گذاشتم. لطفا جوابمو بده دیگه اینجا کپیش نمی کنم.
راستی مامان مردادی ها قرار گذاشتیم بین نی نی هامون مسابقه بذاریم مسابقه چهار دست و پا رفتن اگه به احتمال قوی برگزار شد و خواستی شرکت کنی لطفا بهم بگو و از بین دوستات هم اونایی که نی نی هاشون چهار دست و پا میره اطلاع رسانی کن.
آرتین گلمو ببوس

سوین 1390/01/31 ساعت 12:23 ب.ظ http://yasaamin.blogfa.com/

وای این گل پسر چقدر کارهای جدید یاد گرفته ماشالله چهاردست و پارفتن و وایسادنش مبارک باشه. البته واسه خسارت بهت تسلیت میگم بالاخر باید مقداری از اون 600 هزار تومنش به نفع مامان مصادره میشد.

رخیم 1390/02/08 ساعت 12:37 ب.ظ http://www.rahimjan.blogfa.com

salam weblog jalbi dari mamnon misham be ma ham sar bezani batashakor@};-

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد