با کلی کلنجار و به خرج دادن حوصله ای بس عظیم!!! بعد از 4 ماه تاخیر بالاخره اومدیم وبلاگ آرتین خان
اتفاقات افتاده در این 4 ماه به صورت تیتروار:
رفتن خاله سیما به اندونزی و رفتن خاله مریم به منامه
اثاث کشی مامان نسرین و یک ماه بعدش هم عملیات اثاث کشی خودمون و عوض کردن وسایل منزلمان به یکباره!
تولد آرمان (پسر دایی مامان سما) و ذوق وافر آرتین خان به شمع و البته انگشت زنی به کیک
خریدن مرغ عشق واسه آرتین خان
و البته یک عصر طولانی با آرتین خان و مامان نسرین و نانا جون دررر سرزمین عجایب
و به اجبار بازی کردن خاله نانا به قصد بردن عروسک های ویترین تا آرتین خان خوشش آید
عشق حباب ساز
علاقه وافر به آب تنی
رفتن به برج میلاد با عمه سوری و مهرسا جون
عروسی عمه عادله (آرتین خان و امیرعلی و امیررضا)
اینم آرتین خان و بنده و پرتقال های حیاط خونه عمه عادله
و خریدن یه عدد سگ تریر (جسی) واسه آرتین خان
آرتین خان در 25 ماهگی بیشتر کلمات رو میتونست بگه اما اینجوری:
گوندیه= بزرگه / باشی (همراه با کج کردن لب و سر) = باشه / 30 = سیب / تله لو = تلفن / خیشی = خیار / بسیتا = بستنی / پدیدی = پروانه / عیکن = عینک / توکنون = تخم مرغ / ماکنی = ماکارونی / باش = بالشت / شبال = شلوار / مونایل = موبایل / ششال = یخچال
و در 28 ماهگی با چسبوندن همون کلمات به همدیگه رسما جمله گفتن رو شروع کرد. الان هم که دیگه کاملا حرف میزنه و مفهوم رو میرسونه اینم چند نمونه:
سما دون بسیتا سده = سما جون بستنی سرده
وقتی کار بدی انجام میده با خونسردی میگه مامان اشال نه = یعنی اشکالی نداره!!!
ضمنا
این روزها آرتین خان با سرماخوردگی دست و پنجه نرم میکنه و وقتی سرش درد
میکنه و حالش خوب نیست میاد بغلم و میگه : مامان دون خستم = مامان جون خسته
ام
بهش میگم بگو خداحافظ میگه بابای!!!
و اما در 29 ماهگی:
آرتین
خان دیگه همه چی رو میگه و حواسش به همه چی هست. توی هر موضوعی هم نظر
میده و بد و زشت و خوشگل رو هم کاملا از هم تفکیک میکنه مثلا هفته پیش وقتی
پرده جدید اتاقش رو نصب کردیم با بی علاقگی گفت این بددددد و پرده قدیمی
اتاقش رو آورد و گفت این خوشله ... ما هم مجبور شدیم همون قدیمیه رو نصب
کنیم !!
امروز هم داشتم توی وب دوستان میگشتم که عکس دوستاش رو دیده و میگه به به نی نی خوشله !!!
ضمنا
این روزها آرتین خان علاقه داره غذاهاشو جدا جدا بخوره مثلا پلو رو جدا
خورشت رو جدا و آب خورشت رو هم جدا بخوره اگه همه این موارد با هم قاطی بشن
لب هم نمیزنه
علاقه
زیادی به بالشت و پتوش پیدا کرده و هر جایی میره با خودش میبره حالا
میخواد تو اتاقش باشه رو تخت باشه روی کاناپه باشه یا توی آشپزخانه ...
نقاشی کردن رو هم خیلی دوست داره و عین بزرگ ترها مداد رو تو دستاش میگیره
و
اما در آخر با تشکر فراوان از آیوز مک کافی و دانیل هس که جاروبرقی رو 180
سال پیش اختراع کردند تا بنده توسط این دستگاه مهم از دسته گل های روزانه
آرتین خان خلاص بشم