اضافه شدن سوپ به غذاهای کمکی (فرنی و حریره بادوم) از 6 ماهگی
اعتیاد آرتین مامان به سی دیهای بیبی انیشتینش که هر چقدر هم بیحوصله باشه اما این
تلویزیون به دادمون میرسه و تا وقتی عکس کودک نشون میده آرتین ما با دقت نگاه
میکنه و ذل میزنه و کلی تحرک میکنه ... خدا پدر صاحب اثر رو بیامرزه
گول
خوردن آرتین مامان از دیروز. چرا که یواشکی فرنی رقیق شدهش رو تو شیشه ریختم و
دادم بهش و نمیدونید با چه ولعی شروع به خوردن کرد و کلی هم کله شیشه بیچاره رو با
دندونه کوچولوش گاز گازی کرد!
علاقه
به کشیدن سیم پیچ پیچی تلفن بیچاره وقتی مامان سما داره با خاله نانا یک ساعتی فک
میزنه
تکون تکون خوردن ایشون توی تختشون که گویی زلزله اومده!
لبخند
ملیح آرتین خان واقعا دیدنیه وقتی که یه نسیم خنک به صورتش میخوره
با روروئک دویدن و از همه جا سر درآوردن به طوری که یه لحظه تو اتاقه لحظه دیگه تو
آشبزخونه!
بی علاقهگی آرتین خان به خوردن شربت آهن و
مولتی ویتامین
کشیدن موهای
بنده
ذوق
کردن ایشون وقتی مامانش براش میرقصه و دالی بازی میکنه و ادا اصول مسخره درمیاره!
(این مامانشه ها!)
نگاه
متعجب به لپ تاپ مامانی در حین تایپیدن!
(اینم مامانشه ها!)
خندههایی از ته دل وقتی خودش رو تو آینه
میبینه!
وقتی که من و بهمن میخندیم آرتین هم شروع میکنه
به خندیدن. خیلی پسر پایهای دارم ها ...
کیف
کردن آرتین خان و خوابالو شدن ایشون در وقت حمام!
اخم کردن و دقت کردن آرتین خان در حین کشیدن جاروبرقی!
(سماشه ها!)
خودشو به خواب زدن
مامان سما واسه اینکه آرتین چشای باز سما رو نبینه و اونم خوب گول میخوره و
میخوابه!
اینم
منم که با پیدا کردن کوچک ترین وقت سریعالسیر به سراغ بقیه کارهام رفتم (با یه دست چند تا هندونه برداشتنه نه؟)
اینم
نمایی از کارهای بابا بهمن که این مدته همه کاره شده!
و در
آخر عشق سما و بهمن به دردونشون
--------------------
این روزها سوپ به غذای کمکی آرتین خان علاوه بر فرنی و حریره بادوم اضافه شده
طرز تهیه سوپ برای یک عدد جقله بچه:
ماهیچه گوسفندی بدون چربی و استخوان به اندازه یک عدد تخم مرغ رو میندازین تو قاپلما٬ که از صبح کله صحر تا دم غروب بپزد. (اگه کسی زودپز کوچولو سراغ داره معرفی کنه از کجا باید بگیرم) وقتی نیم پز شد یک قاشق آرد برنج اضافه میکنیم و میکس و سپس نوش جان .... البته میشه یه روز درمیون اگه دوست داشتین ییک عدد هویج اندازه 2 بند انگشت توش بندازیم اما از اونجایی که بعضی دکترها توصیه نمیکنن ما نمیریزیم.
یک نکته خیلی مهم اینه که مامانای عزیز نچشن! چون اصلا خوشمزه نیست همون فرنی بهتره ....
جوونه زدن اولین دندون
همزمان با بایان شش ماهگی و آغاز سال ۲۰۱۱ میلادی
اینم عکسهای جشن آش دندونی
خاله مریم و عرفان جون ۲ سری لباس خیلی شیک و یه شورت مردونه!! براش آوردن (خیلی قشنگ بودن مخصوصا اون شورته که کشته و مردش شدم!)
خاله سیما یه صندلی برای آرتین خان
مامان نسرین یه تفنگ خیلی باحال که کل باطریش رو خودم خالی کردم از بس روشنش کردم!!
خاله سمانه ۱۰ تا ماشین کوچولو کوچولو که حرفهای میچرخن دور خودشون
خاله بهجت ۲۰ تومان مانی
مادربزرگ (عزیز)۵۰ تومان مانی
دست همگیتون درد نکنه ...
امروز آرتین مامان شش ماهگیش رو تموم کرد
وزن جیگری ۸۹۰۰ گرم
قدش ۶۶سانت
دور سرش ۴۳
واکسنش رو هم زدیم فداش بشم که خیلی کسل شده
واکسن این سری سنگین بود و آرتینم تب سختی داشت و خیلی اذیت شد و مجبور شدم باشویش کنم
همش ناله میکنه
هر چی هم میخوره میاره بالا
"شب یلدا همگی مبارک"
زندگیتون مثل شب یلدا بلند و پر از نگین هایی از جنس دانه های انار
اولین شب یلدای آرتین خان
اینم هدیه مامان نسرین به آرتین خان
اینم عکس ۵ ماه و نیمی آرتین عسل
خوب این روزها خیلی بیشرفته شدی عزیزم
موقع شیر خوردن ۱۰۰۰ بار روی مبارکتون رو برمیگردونین و با عجله بشتت رو نگاه میکنی
کافیه ما رو بخوای و بهت دیر برسیم جیغ بنفشیه که خونه رو از جا بلند میکنه
انگشتت رو انقدر ته حلقت فرو میکنی که هرچی شیر خوردی بالا میاری!!
آخ آخ که خیلی کنجکاو شدی دیروز واسه اولین بار با روروئکت رفتی سمت میز بذیرایی و موبایل منو انداختی بایین
راستی ۳ روز بیش هم اولین خرابکاریت رو انجام دادی. روی صندلی میز نهارخوری نشسته بودم و شما تو بغلم بنده هی وول میخوردی تا اینکه یکدفعه احساس کردم لباسم خیس شد. ب.ل.ه شما دست مبارکتون رو توی لیوان دوغ بنده کرده بودین و کجش کردین و همش ریخت روی لباسم
این روزها خیلی باید مواظبت باشم یه کارهایی میکنی که آدم باورش نمیشه
راستی یادم رفت بگم این جیگری انقدر نگات میکنه و سر و صدا از خودش در وکنه تا نگاش کنی
وقتی نگاش کردی با چنان عشوه ای روشو برمیگردونه تا صداش کنی و باهاش بازی کنی
این کارو انقدر تکرار میکنه تا روتو کم کنه
مامان سما و بابا بهمن این روزها همچنان درگیرن
هم درگیر میزون کردن کارهای بعد از اثاث کشی و هم خریدهای جدید که آرتین خان در جریان همه اونها قرار گرفته
از اونجایی که از قدیم گفتن مزد کارگر رو تا عرقش خشک نشده لطف کنید بدین!
و با توجه به اینکه مامان سما تو این روزها کزت شده بود
آرتین خان مزد تمام زحماتم رو داد
۱۸آذر که مصادف بود با ۵ ماه و ۱۰ روزگی آرتین خان. عشق بنده وقتی زیر بغلش رو گرفته بودم چند تا قدم به سمت جلو برداشت
امروز آرتین مامان ۵ ماهگیش رو تموم کرد
ناناجون هم به رسم سنت پیشین یه هدیه بسیار زیبا برای آرتین خان گرفت که واقعا دستش درد نکنه
اون آقا خرسه که روی دوچرخه وسایل بازی داره و آهنگ خیلی باحالی میزنه و بالاسر آرتین خانه حسابی نه تنها آرتین رو بلکه مامانش رو سرگرم میکنه.
میشینیم دو تاییی روشنش میکنیم و نگاه میکنیم
اینم عکس آرتین خان تو عروسی
این اولین عروسی ای بود که با هم میرفتیم