آرتین خان خان ایران

آرتین خان در تاریخ ۸۹/۴/۸ در صبح قشنگ یک روز تابستانی پا به دنیا و دنیای قلب ما گذاشت

آرتین خان خان ایران

آرتین خان در تاریخ ۸۹/۴/۸ در صبح قشنگ یک روز تابستانی پا به دنیا و دنیای قلب ما گذاشت

تا 29 ماهگی آرتین خان (4 ماه در یک تاپیک)

با کلی کلنجار و به خرج دادن حوصله ای بس عظیم!!! بعد از 4 ماه تاخیر بالاخره اومدیم وبلاگ آرتین خان

گاوچران

اتفاقات افتاده در این 4 ماه به صورت تیتروار:


رفتن خاله سیما به اندونزی و رفتن خاله مریم به منامه


 اثاث کشی مامان نسرین و یک ماه بعدش هم عملیات اثاث کشی خودمون و عوض کردن وسایل منزلمان به یکباره!


تولد آرمان (پسر دایی مامان سما) و ذوق وافر آرتین خان به شمع و البته انگشت زنی به کیک


http://www.niniweblog.com/upl/artinkhaan/13548260066.jpg?52


خریدن مرغ عشق واسه آرتین خان


http://www.niniweblog.com/upl/artinkhaan/13548261694.jpg?14
 

و البته یک عصر طولانی با آرتین خان و مامان نسرین و نانا جون دررر سرزمین عجایب

و به اجبار بازی کردن خاله نانا به قصد بردن عروسک های ویترین تا آرتین خان خوشش آید


http://www.niniweblog.com/upl/artinkhaan/13548258627.jpg?7


عشق حباب ساز


http://artin1389.persiangig.com/691hobabsaz.jpg


علاقه وافر به آب تنی 


http://artin1389.persiangig.com/591abtani.jpg


رفتن به برج میلاد با عمه سوری و مهرسا جون


http://artin1389.persiangig.com/691borjmilad.JPG


عروسی عمه عادله (آرتین خان و امیرعلی و امیررضا)


http://www.niniweblog.com/upl/artinkhaan/13548002929.jpg?32


اینم آرتین خان و بنده و پرتقال های حیاط خونه عمه عادله


http://www.niniweblog.com/upl/artinkhaan/13548223637.jpg?1


و خریدن یه عدد سگ تریر (جسی) واسه آرتین خان


http://www.niniweblog.com/upl/artinkhaan/13548257990.jpg?87



 آرتین خان در 25 ماهگی بیشتر کلمات رو میتونست بگه اما اینجوری:

گوندیه= بزرگه / باشی (همراه با کج کردن لب و سر) = باشه / 30 = سیب / تله لو = تلفن / خیشی = خیار / بسیتا = بستنی / پدیدی = پروانه / عیکن = عینک / توکنون = تخم مرغ / ماکنی = ماکارونی / باش = بالشت / شبال = شلوار / مونایل = موبایل / ششال = یخچال

و در 28 ماهگی با چسبوندن همون کلمات به همدیگه رسما جمله گفتن رو شروع کرد. الان هم که دیگه کاملا حرف میزنه و مفهوم رو میرسونه اینم چند نمونه:

سما دون بسیتا سده = سما جون بستنی سرده

وقتی کار بدی انجام میده با خونسردی میگه مامان اشال نه = یعنی اشکالی نداره!!!

ضمنا این روزها آرتین خان با سرماخوردگی دست و پنجه نرم میکنه و وقتی سرش درد میکنه و حالش خوب نیست میاد بغلم و میگه : مامان دون خستم = مامان جون خسته ام

بهش میگم بگو خداحافظ میگه بابای!!!

و اما در 29 ماهگی:

آرتین خان دیگه همه چی رو میگه و حواسش به همه چی هست. توی هر موضوعی هم نظر میده و بد و زشت و خوشگل رو هم کاملا از هم تفکیک میکنه مثلا هفته پیش وقتی پرده جدید اتاقش رو نصب کردیم با بی علاقگی گفت این بددددد و پرده قدیمی اتاقش رو آورد و گفت این خوشله ... ما هم مجبور شدیم همون قدیمیه رو نصب کنیم !!هورا

امروز هم داشتم توی وب دوستان میگشتم که عکس دوستاش رو  دیده و میگه به به نی نی خوشله !!! قلب

ضمنا این روزها آرتین خان علاقه داره غذاهاشو جدا جدا بخوره مثلا پلو رو جدا خورشت رو جدا و آب خورشت رو هم جدا بخوره اگه همه این موارد با هم قاطی بشن لب هم نمیزنهسبز

علاقه زیادی به بالشت و پتوش پیدا کرده و هر جایی میره با خودش میبره حالا میخواد تو اتاقش باشه رو تخت باشه روی کاناپه باشه یا توی آشپزخانه ...چشم

نقاشی کردن رو هم خیلی دوست داره و عین بزرگ ترها مداد رو تو دستاش میگیره

و اما در آخر با تشکر فراوان از آیوز مک کافی و دانیل هس که جاروبرقی رو 180 سال پیش اختراع کردند تا بنده توسط این دستگاه مهم از دسته گل های روزانه آرتین خان خلاص بشمتشویق