-
بایان ۶ ماهگی
1389/10/08 21:02
امروز آرتین مامان شش ماهگیش رو تموم کرد وزن جیگری ۸۹۰۰ گرم قدش ۶۶سانت دور سرش ۴۳ واکسنش رو هم زدیم فداش بشم که خیلی کسل شده واکسن این سری سنگین بود و آرتینم تب سختی داشت و خیلی اذیت شد و مجبور شدم باشویش کنم همش ناله میکنه هر چی هم میخوره میاره بالا
-
وقتی موهاش بلندشه
1389/10/04 12:05
اگه یه روزی موهای آرتین خان انقدری بشه چه ناز میشه ها
-
شب یلدا
1389/09/30 15:18
"شب یلدا همگی مبارک" زندگیتون مثل شب یلدا بلند و پر از نگین هایی از جنس دانه های انار اولین شب یلدای آرتین خان اینم هدیه مامان نسرین به آرتین خان
-
۵ ماه و نیمی
1389/09/25 13:21
اینم عکس ۵ ماه و نیمی آرتین عسل خوب این روزها خیلی بیشرفته شدی عزیزم موقع شیر خوردن ۱۰۰۰ بار روی مبارکتون رو برمیگردونین و با عجله بشتت رو نگاه میکنی کافیه ما رو بخوای و بهت دیر برسیم جیغ بنفشیه که خونه رو از جا بلند میکنه انگشتت رو انقدر ته حلقت فرو میکنی که هرچی شیر خوردی بالا میاری!! آخ آخ که خیلی کنجکاو شدی دیروز...
-
اولین قدم به سمت جلو
1389/09/21 15:33
از اونجایی که از قدیم گفتن مزد کارگر رو تا عرقش خشک نشده لطف کنید بدین! و با توجه به اینکه مامان سما تو این روزها کزت شده بود آرتین خان مزد تمام زحماتم رو داد ۱۸آذر که مصادف بود با ۵ ماه و ۱۰ روزگی آرتین خان. عشق بنده وقتی زیر بغلش رو گرفته بودم چند تا قدم به سمت جلو برداشت
-
پایان ۵ ماهگی.اولین عروسی
1389/09/08 11:40
امروز آرتین مامان ۵ ماهگیش رو تموم کرد ناناجون هم به رسم سنت Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 پیشین یه هدیه بسیار زیبا برای آرتین خان گرفت که واقعا دستش درد نکنه اون آقا خرسه که روی دوچرخه وسایل بازی داره و آهنگ خیلی باحالی میزنه و بالاسر آرتین خانه حسابی نه تنها آرتین رو بلکه...
-
آرتین دختر میشود - بچه زرنگ میگن منم!
1389/09/03 00:18
عکس امشب آقا آرتین که با لباس دخترونه شده آرتینا خانم ----------- چند شب گذشته رفتیم خونه مامان نسرین مامان نسرین فرداییش امتحان داشت و خوندن جزوه ها رو به شب امتحان موکول کرده بود حالا تو این گیر و دار آقا آرتین ساعت ۱۲ شب جزوهای مامان نسرین رو محکم گرفته جیغ میزنه و ذوق میکنه و چشماشو گرد میکنه حالا مگه میده!!!؟
-
تبلیغات از نوع فرهنگیش!
1389/08/30 16:53
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA امروز مامان سما دوباره زده تو فاز فرهنگی! خوب آخه ادا اصول هایی که واسه آرتین خان در میاوردم و میپریدم تو بغلش و پ.خ میکردم٬ دیگه جذابیت خودش رو چه واسه من و چه واسه آرتین خان از دست داده بود و مجبور شدم دست به دامن گوگل سرچ بشم و...
-
دمر شدن آرتین خان
1389/08/29 23:52
امروز داشتم از آرتین خان فیلم میگرفتم و به پهلو شدنش رو واسه خودم جشن میگرفتم که یکدفعه دیدم دمر شد!!! این اولین باری بود که عزیزکم دمر میشد و من این لحظه شکاری رو فیلم گرفته بودم آخ که نمیدونید این صحنه واسه یه مادر چقدر لذت بخشه
-
اولین استارت راه رفتن
1389/08/28 21:50
امروز آرتین خان توی روروئکش خیلی تحرک کرد و 3-4 متری دنده عقب رفت قربون پسرم برم من
-
۴ ماه و نیمی. فرنی واسه جقله بچه!
1389/08/26 21:08
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA آرتین جونم این ماه خیلی هوشیارتر شد ی (جواب پسری) هر کی بیاد نزدیکت و بعد از کنارت بره با چشم دنبالش میکنی. (هیچی حق نداره بدون اجازه من کاری بکنه) کلی برای بقیه که باهات بازی میکنن میخندی. (خوب بالاخره باید جواب زحمت های دیگران رو که به در و دیوار میکوبن رو بدم دیگه) موقع...
-
پایان ۴ ماهگی
1389/08/08 12:18
امروز حاجی ها عازم مکه شدند آقا ببخشید. مکه از کدوم طرفه؟؟ پایان چهار ماهگی / 8 آبان 1389 آرتین جونم رو امروز صبح بردیم واسه واکسن. وزن آرتین جونم شده 7 کیلو و 500 و قدش هم به ۶۲ رسیده راستی به مناسبت پایان چهارماهگی و زدن واکسن: خاله نانا برات یه دندونی ماشین خرید بابا بهمن به کمک ناناجون یه خط ایرانسل با شماره تاریخ...
-
طراحی وبلاگ آرتین خان با اعمال شاقه!!
1389/08/06 12:54
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA دیروز بهمن شبکار بود و خاله نانا اومد تا ما تنها نباشیم. بیخوابی زده بود به سرم و آرتین هم خوابیده بود و اینترنت هم مثل برق میتازید و بهترین زمان واسه شبنشینی من و وبلاگم بود که ... به دلیل ذیق وقت تیتروار عرض میکنم: بیدار شدن آرتین خان و گریه کردن ایشون هر نیم ساعت یکبار...
-
جهش تغییرات در روزهای یایانی ماه چهارم
1389/08/04 14:32
آرتین خان این هفته تغییرات خیلی زیادی انجام داده که واقعا جای گفتن داره اول: خوردن انگشت شصت دوم: منو خوب میشناسه و تا دلتون بخواد برام میخنده و با لبخندش منو دیوونه میکنه سوم: دراومدن موهای ریخته شده چهارم:چرخیدن هنگام خواب و یا بازی به طرف عقربه های ساعت و بالعکس و یک خبر خوب دیگه............. بنده .... مامان آرتین...
-
۲ کلام حرف حصاب ...
1389/07/23 15:36
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA آرتین خان٬ نخودفرنگی مامان سما٬ پدر سونوخته ی بابا بهمن (چرا اینجوری نگام میکنید؟ خود بهمن هی راه به راه اینو میگه) اگر رخصت بدین دو کلام حرف حصاب دارم باهاتون (نه نه نه!!! اشتباه نکردم ... با همین ص درسته چرا که اون حرف حساب٬ حساب و کتاب توش هست و این حصاب نه تنها محاسبه...
-
من و تو و بابایی. اولین باد پاییزی
1389/07/22 01:24
دیروز جمعه بود و بابابهمن سرکار بود. با وجود تمام خستگی ای که داشت٬ ولی من و پسرم رو برد پارک پردیسان. خوش گذشت اما هوا سرد شده و زیاد مزه نمیده. همین جقله که تو عکس خیلی آرومه تحملش تموم شد و از اون جیق های بنفش زد و ما هم سریع السیر خودمون رو رسوندیم خونه. جالبیش اینه که آرتین خان به محض اینکه رسیدیم خونه ساکت شد و...
-
وقتی مامان سما کوچک بود
1389/07/19 00:41
به نظرتون از ۱۰۰ درصد چند درصد آرتین شبیه منه؟ -------------- این عکس رو گذاشتم که وقتی بزرگ شدی ببینی که دست هات در کنار دست مامانت چقدر کوچووولو بوده
-
اولین باد پاییزی و بابابهمن
1389/07/18 23:39
اولین باد پاییزی و لباس های گرمی که مامان آرتین خان ذوق داره اونا رو هرچه زودتر تن پسملش کنه!
-
آرتین و خاله ناناش
1389/07/11 20:09
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA امروز خاله نانا اومده بود به من و آرتین سر بزنه. آرتین رو شستم و نیم ساعتی بازش گذاشتم تا یه کمی بدون پوشک حال کنه٬ خداییش انقدر میخنده و خوشحاله که دلم نمیاد پوشکش کنم. خاله نانا کنارش نشست و منم فرصت رو غنیمت دونستم و رفتم سراغ ظرف شستن. یه صدای خیلی خیلی آروم میگفت سما٬...
-
بایان سه ماهگی / یک روز کامل با آرتین خان
1389/07/08 14:25
پایان سه ماهگی / 8 مهر 1389 امروز آرتین بلا رو بردم درمانگاه وزنش:۶۶۵۰ گرم قدش: 59 سانت Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA یک روز کامل با آرتین جونم اپیزود اول: کنارم خوابیدی با پاهات هی بهم میزنی٬ هی تکون میخوری و سرت رو این ور و اون ور میکنی. یک دفعه جیغ میزنی٬ با جیغت دیگه از جام میپرم٬ چشمام غرق خوابن٬...
-
بایان دو ماهگی / چند تا عکس
1389/07/07 13:05
پایان دو ماهگی / 8 شهریور 1389 یک هفته ای میشه که خنده هاش از حالت غیرارادی دراومدن و وقتی جلوی آینه میبرمش و کلی زحمت میکشم و کلی ادا و اصول درمیارم و باهاش بازی میکنم با دهن بی دندونش برام میخنده. ۱۰ روز دیگه سه ماهگیش رو هم تموم میکنه و خوشحالم که به قول دکترش دل دردهاش و قولنج کردنهاش تموم میشه. انگشتهاش رو میخوره...
-
پایان یک ماهگی / شکایتی از خیاطها / پوشک
1389/07/06 23:13
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA پایان یک ماهگی / 8 مرداد 1389 شکایتی از خیاطهای محترم: Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA راستش رو بخواین لباس هایی که برای آرتین خریدم٬ باگ هایی که داشتند باعث شد که حسابی لب به شکایت بگشایم !!! به نظر من : ۱- خیاط های عزیز...
-
تولد صفر سالگی / چهل روزگی
1389/07/06 22:49
؛ ناف آقا آرتین خان ما در شش روزگیش افتاد ؛ Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA در تاریخ اول مرداد ۱۳۸۹ اولین جشن تولد آرتین خان در سه هفتگی با جمع کثیری از اقوام و دوستان برگزار شد چهل روزگی آرتین بلا و جشن کوچیک خانوادگی خاله نانا ۲ تا هدیه تهیه دیده بود. یکیش رو که میبینین. یکی دیگش هم یه لالایی بانمکیه که...
-
پروسه زایمان و میلاد فرشته کوچولو
1389/07/03 23:42
Normal 0 false false false false EN-US X-NONE FA 6 تیر ۱۳۸۹ با بهمن رفتیم سونوگرافی. راستش 2 هفته قبل از زایمانم به خاطر کم شدن آب دور جنین٬ دکتر استراحت کامل بهم داده بود و من خونه مامان نسرین خوش میگذروندم. اون روز هم برای آخرین بار سونوگرافی کردم و تلفنی جواب رو برای خانم دکتر مهتاب مستشار که واقعا دکتر مهربون و...
-
سیسمونی آرتین خان
1389/06/29 18:31
اون کرییر رو خاله نانا خریده (دست شما درد نکنه) اینم لباس هایی که سال گذشته با کلی عشق و امید دونه دونش رو برای نی نی نازم که اون موقع هنوز نمیدونستم دختره یا پسر بافتم
-
انتخاب اسم / ویارهای مامان سما
1389/06/29 18:12
Normal 0 false false false false EN-US X-NONE FA یه پسر دارم جیگر طلا٬ اسمش چیه؟ آرتین بلا راستش رو بخواین از روزهای اول دوران بارداری عاشق اسم برسام شدم٬ به معنی آتش بزرگ و نام یکی از سرداران ایرانی بود. به 2 دلیل خوشم اومده بود اول اینکه تلفیقی از اسم بهمن و سما بود و دوم اینکه اسمی اصیل و ایرانی بود . اما بابا بهمن...
-
اولین آزمایش / تعیین جنسیت
1389/06/29 18:06
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA 15 بهمن 1388 اولین سونوگرافی٬ تعیین جنسیت٬ اولین هدیه از خاله نانا من و بهمن و نینی نازم در 17 هفتگی و 3 روزگی دوران بارداری برای اولینبار رفتیم سونوگرافی٬ سونوگرافی سامان٬ دکتر شهناز آقافرجاله٬تو بلوار کشاورز. من و بهمن چشمامون به مانیتور بود و خانم دکتر هم با دقت تمام٬...